English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2392 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
for brevity's sake U از بهر کوتاه کردن مطلب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
to go into the matter U به این مطلب رسیدگی کردن
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
stag U کوتاه کردن
detruncate U کوتاه کردن
razee U کوتاه کردن
stags U کوتاه کردن
shortens U کوتاه کردن
short U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
truncates U کوتاه کردن
cut off U کوتاه کردن
shortening in U کوتاه کردن
shortest U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
abbreviating U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
formulate U کوتاه کردن
abridge U کوتاه کردن
to cut short U کوتاه کردن
abbreviate U کوتاه کردن
shear U کوتاه کردن
to look in U کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
correption U کوتاه کردن
shorten U کوتاه تر کردن
curtail U کوتاه کردن
shortened U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
truncate U کوتاه کردن
reef U کوتاه کردن
reefs U کوتاه کردن
shorter U کوتاه کردن
shortens U کوتاه تر کردن
curtailing U کوتاه کردن
foreshortens U کوتاه نمودار کردن
chain shortening U کوتاه کردن زنجیری
docked U بریدن کوتاه کردن
syncopate U از میان کوتاه کردن
docks U بریدن کوتاه کردن
to rub through or along U سخت کوتاه کردن
heave short U کوتاه کردن زنجیر
foreshorten U کوتاه نمودار کردن
truncation error U خطای کوتاه کردن
shorten in cable U کوتاه کردن زنجیر
to make a long story short <idiom> قصه را کوتاه کردن
poodle U پشم کوتاه کردن
poodles U پشم کوتاه کردن
clipping U عمل کوتاه کردن
dock U بریدن کوتاه کردن
foreshortened U کوتاه نمودار کردن
shipshank U کوتاه کردن طولی
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
clipped U پشم چینی کوتاه کردن
clip U پشم چینی کوتاه کردن
clips U پشم چینی کوتاه کردن
clippings U پشم چینی کوتاه کردن
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
To deprive someone of access. U دست کسی را کوتاه کردن
to bob one's head U کوتاه کردن موی سر کسی
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
punch line U لب مطلب
punch-line U لب مطلب
thought U سر مطلب
topics U مطلب
thoughts U سر مطلب
topic U مطلب
punch-lines U لب مطلب
afair U مطلب
theme U مطلب
themes U مطلب
label U مطلب
subject U مطلب
criteria U مطلب
labeling U مطلب
subjected U مطلب
subjecting U مطلب
labelled U مطلب
subjects U مطلب
labels U مطلب
truncation U خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
clipped speech U حذف مطلب
precis U چکیده مطلب
issue U صدور مطلب
subject matter U مطلب موضوع
gist U مطلب عمده
issues U صدور مطلب
root of the matter U اصل مطلب
subject U مطلب زیرموضوع
the point [of the matter] U اصل مطلب
press release U مطلب مطبوعاتی
subjected U مطلب زیرموضوع
press releases U مطلب مطبوعاتی
the salient point <idiom> U اصل مطلب
subjecting U مطلب زیرموضوع
subjects U مطلب زیرموضوع
enjambment U ادامهء مطلب
principal U مطلب مهم
principals U مطلب مهم
label alignment U هم ترازی مطلب
label prefix U پیشوند مطلب
matters U مطلب چیز
mattered U مطلب چیز
matter U مطلب چیز
issued U صدور مطلب
mattering U مطلب چیز
zero U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeroes U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
zeros U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
vocoder U وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
Lets pass on (proceed) to the main issue. U برویم سر مطلب اصلی
comprehension test U ازمون فهم مطلب
The crux of the matter . The quintessence. U جان کلام ( مطلب )
under pledge of secrecy U با قول کتمان مطلب
round about U دور سر گرداندن مطلب
repeating label U برچسب یا مطلب مکرر
Lets get to the point. U بپردازیم به اصل مطلب
the matter is perplexed U مطلب پیچیده است
hit the bull's-eye <idiom> U به اصل مطلب رسیدن
hugger mugger U تنهایی مطلب محرمانه
that is not the case U مطلب چنین نیست
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
to overleap oneself U از مطلب پرت شدن
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
change of leg U وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
point of the agenda U اصل مطلب فهرست برنامه
circumgyration U دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself] U این مطلب بخودی خود
To wonder from the main topic. U از مطلب اصلی دور افتادن
contraposition U قلب مطلب بطریق منفی
item of the agenda U اصل مطلب فهرست برنامه
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
overtype mode U حالت تایپ روی مطلب
you must have know this U حتما` این مطلب را شمامیدانستید
the point is U اصل مطلب این است
typeover mode U حالت تایپ روی مطلب
the face remains U مطلب همانست که هست فرق نمیکند
you must know this U شما باید این مطلب را بدانید
slur U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
doodads U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slurs U لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> U فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
doodad U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
plate proof U نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
I wI'll not comment on this issue. U درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
catastasis U بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
he rode me off on a side issue U نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
palinode U قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
what matters is that ... U اصل مطلب [چیزی که مهم است] این است که ...
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
learning curve U منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
typeover U توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
stunts U کوتاه
shortest U کوتاه
pigmies U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
miniatures U کوتاه
pygmies U کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
miniature U کوتاه
little U کوتاه
down U کوتاه
stunting U کوتاه
pigmy U کوتاه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com